لینک جدید کانال آموزنده ها در تلگرام
تعداد نظرات : 0زن پاسخ داد: اين طبيعت عقرب است كہ نيش بزند ولے طبيعت من عشق ورزيدن است؛
برچست ها : لینک,کانال,تلگرام,آموزنده,اموزنده,روانشناسی,داستان ها,حکایت ها,روانشناختی
با عرض سلام خدمت بازدیدکنندگان محترم، پدرم یک برگه از مغازه اش آورد و گفت که به مغازه ها این برگه رو می دادند و بالاش نوشته شده بود:
آموزش مهارتهای کلامی زن و شوهر
سید مهدی واعظ موسوی
و در آخر صفحه ی بعدش نوشته شده بود:
دهه اول محرم
شنبه (3/8/93) به مدت 11 شب
ساعت 20
سخنران: استاد سید مهدی واعظ موسوی
مداح: مهدی امینی
تربت حیدریه- میدان شهدا- مسجد مهدیه
خلاصه این که مطالب آموزنده ای بود و من براتون تایپ کردم البته فعلا نصفشو و انشاالله بقیشو هم تایپ می کنم. واقعا اگه ما اینجور رفتاری داشته باشیم...
و باید اینجور رفتاری داشته باشیم.
خانم- آقا
1- خانم: من خواستگارای زیادی داشتم!
آقا: پس من آدم خوشبختی هستم که تو رو به چنگ آوردم!
2- خانم: من از خانوادت خوشم نمی یاد!
آقا: من که به خانوادت احترام می ذارم!
م ی گ ذ ر د.
—————————
یادت باشد که گاهی اوقات نرسیدن به آنچه می خواهی اقبال و خوشبختی است.
—————————
—————————
جرج آلن: اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند.
—————————
يک بنده خدايي که با پسرش رفته بود هکتارها زمين رو نشونش مي داد، پسرش گفت با لبخند و خوشحالي و سرمستو مغرور گفت: پدر اين همه مال ماست؟ پدر گفت که: مال ما نه در اختيار ماست، مدتي در اختيار پدرم بود، حال در اختيار من، حالا در اختيار توست، حالا بايد ببينيم تو چطور از اين استفاده مي کني...
پذیرش دو معنا داره، اشتباه بسیاریمون برداشت غلطه است که میکنند، پذیرش در احساس و نپذیرفتن در رفتار، این درسته، یعنی شرایطو من همینه دیگه پذیرفتم، دیگه تو سرم نمی زنم، قر نمی زنم، داد نمی زنم، فریاد نمی زنم، فحش نمی دم، اما در رفتار نمی پذیرم، باز همه ی تلاش ها رو دارم، همواره این تلاشو دارم، شاید بالاخره راهی پیدا شد برای حل قضیه، ما برعکسش عمل می کنیم، در احساس نمی پذیریم، هی قر می زنیم، به زمینو زمان دعوا می کنیم، به این بد می گیم، به اون بد می گیم، خودمون تنهاییم با خودمونم دعوا داریم، به خودمونم لعنت می کنیم، این عدم پذیرش در احساس ولی در رفتار چی می پذیریم، هیچ کاری نمی شه کرد، همینه که هست، این غلطه. در احساس بپذیر، در رفتار نپذیر.
هر حقی گرفتنی نیست، اونجایی که می خوایم حقو بگیریم باید این سوالو از خود بپرسیم، اولین سوال: به چه قیمت؟ به چه قیمت؟ هر کس آن کند کز گوهر وی سزد، من انسانم متناسب با شأن خودم رفتار می کنم، اون هر جوری دوست داره رفتار بکنه...
(خلاصه ای از مطلب بهانه ای برای خندیدن از کتاب تقویت انگیزه و اعتماد به نفس آقای امیر ملک محمودی)
خندیدن و ورزش کردن و کارهایی مثل رسیدگی به گل ها و یا در محیط کار در جمع دوستان وهمکاران بودن موجب می شود بدن ماده ای به نام «اندروفین» تولید و ترشح کند که مشابه قرص های مسکن عمل می کند. به گفته دکتر اندرسون موقعی که مغز اندروفین آزاد می کند، سیستم ایمنی بدن فعال می شود و موادی که وظیفه مبارزه با باکتری ها و ویروس ها را دارند، شروع به فعالیت می کنند و همین امر باعث ایجاد احساس بهتر در ما می شود. تحقیقات نشان می دهند اشخاصی که شادتر هستند و مثبت نگرند از سطح اندروفین بالاتری در خونشان برخوردارند و از نظر جسمی و روحی از افرادی که دائم افسوس می خورند بهتر و سالم تر هستند.
دکتر اندرسون می گوید: اگر بهانه ای برای خندیدن پیدا نمی کنید سعی کنید به طور مصنوعی هم که شده بخندید. هر روز صبح جلوی آینه بایستید و برای 15 ثانیه از ته دلتان بخندید. دکتر اندرسون معتقد است که حتی خنده های مصنوعی هم قادرند به تولید و ترشح اندروفین کمک کنند و با این کار به «خود درمانی» یا «خنده درمانی» فرد کمک می کنند.
نه تنها کلمات تاثیر قابل توجهی در احساسات ما دارند بلکه مجموعه خاصی از کلمات، کلماتی که از آنها به عنوان استعارات استفاده می کنیم، نیز تاثیری غیر عادی و شدید دارند. به عنوان نمونه ممکن است بگویید «از دست جان عصبانی ام» یا میتوانید از این استعاره استفاده کنید:
«جان از پشت به من خنجر زده است» کدام عبارت شدت بیشتری دارد؟ بی شک عبارت خنجر زدن بیشتر روی شما تاثیر می گذارد.
هنگامی که از استعاره ای استفاده می کنید تجربه واقعی تان را توصیف نمی کنید بلکه آن را به گونه ای دیگر بیان می کنید. اغلب استعارات ما شدیدتر از حقایق هستند. جان دقیقا چه کاری کرده بود؟ شاید به قول خودعمل نکرده بود اما تفاوت بین آن کار و عبارت خنجر زدن از پشت وجود دارد. آیا این طور نیست؟
از چه استعاره ای همیشه برای توصیف تجارب دردناک یا خسته کننده استفاده می کنید؟
به آخر خط رسیده ام،دارم غرق می شوم،شادی ام مثل پرنده سطحی و مسخره است،به بن بست رسیده ام و ... .
همه این عبارات در چه چیز مشترک اند؟؟؟
در همه ی آن ها تشبیه به کار رفته است. منظور از تشبیه چیست؟
مردم همیشه برای بیان احساسشان از تشبیه استفاده می کنند.زندگی میدان جنگ است و زندگی یک ساحل است هر دو
صدفی به صدف دیگر گفت: درد زیادی د ر درونم حس می کنم دردی سنگین که مرا عذاب می دهد. صدف دیگر با غرور گفت: ولی من هیچ دردی در خود ندارم خوب هستم و سلامت. در همان لحظه خرچنگی از ان جا عبور کرد که صحبت دو صدف را شنید به ان که از خود راضی بود گفت: بله کاملا خوب و سلامتی اما دردی که همسایه ات حس می کند مرواریدی است بی نهایت زیبا که تو از ان بی بهره ای.
انسان در زندگی همان چیزی را جذب می کند که انتظارش را دارد. ورزشکاری که می گوید:(باید فلان لباسم را بژوشم و گر نه برنده نمی شوم ) تا زمانی که به این اعتقاد دارد واقعا همین برایش اتفاق می افتد. اما در اصل این ذهن ورزشکار است که به او قدرت برنده شدن می دهد نه عقاید خرافی! گربه سیاه, روز جمعه, عدد سیزده و راه رفتن زیر نردبان از دیگر عقاید خرافی هستند.
وقتی کسی می گوید :(دوستانم وقتی به ملاقات من می ایند که خانه ام کثیف و درهم و برهم است ) این الگو همواره برایش تکرار خواهد شد یا یک مثال دیگر دکتر کارل سیمونتون ضمن تحقیقاتش روی بیماران مبتلا به سرطان در ایالات متحده امریکا به طور ویژه نشان داد که چگونه بهبودی بیماری بازتابی از امید بیماران به درمان است.
این مثال ها به ما چه می گویند؟ می گویند که زندگی ما تحت کنترل خود ماست. این ما هستیم که تصمیم می گیریم به چه چیزی فکر کنیم و چه چیز را در ذهن خود جای دهیم و بنابراین خود ما تعیین کننده نتایج اعمالمان هستیم.
اگر ما شاد نیستیم به این خاطر است که زندگی مان آنطور که می خواهیم نیست. زندگی با انتظارات ما و اینکه چگونه «باید» زندگی کنیم جور نمی شود و در نتیجه ما ناراحت می شویم. بنابراین می گوییم: (من وقتی شاد خواهم زیست که ...) خب زندگی کامل و بی عیب نیست. زندگی گاهی خوشحالی و موفقیت را به همراه دارد و گاهی ناکامی و شکست را. تا هنگامی که بگوییم (من وقتی شاد خواهم زیست که ...) خود را فریب می دهیم. شاد زیستن نیاز به اراده دارد. خیلی ها زندگی شان را طوری می گذرانند که گویی روزی به (شادی) خواهند رسید مثل کسی که در ایستگاه اتوبوس منتظر امدن اتوبوس به سر می برد و این روش کاملا غلطی می باشد. اگر رسیدن به آرزوهایمان هم امکان پذیر نبود باید باز هم شاد زندگی کنیم.
لطفا قبل از خوندن این مطلب یک کاغذ و قلم برداریدو این مطالب رو یادداشت کنید. اینو از کتابی از آنتونی رابینز نوشتم. امیدوارم که از این جملات بهره کافی رو ببرید. (اگه خواستید منو هم دعا کنید تا به آرزوهام برسم.)
پرسش های مشکل گشا:
۱- در این مشکل چه جنبه مثبتی وجود دارد ؟
۲- چه نقصی در کار وجود دارد؟
۳- برای رسیدن به خواسته ام چه کار باید بکنم؟
۴- برای رسیدن به خواسته ام چه کاری را باید ترک کنم؟
۵- وقتی برای رسیدن به خواسته ام هر چه لازم است انجام می دهم چگونه از تلاش خود لذت ببرم؟
پرسش های نیرو بخش صبح:
این هم اس ام اس های زیبا و جملات آموزنده از پائولو کوئیلو هست که براتون نوشتم:
جهان صحنه شطرنجی است که حرکات روزانه ما مهره های آن و قوانین طبیعت قواعد بازی ان است.
نباید اجازه بدهیم روحمان توسط افسوس و پشیمانی ساییده شود.
نه بر روی اهانت ها و تحقیر های دیگران حساب کن و نه بر روی تمجید ها و ستایش ها ی انها به این ترتیب شما خواهی توانست راه خودت را بسازی.
انسان باید از گذشته رها شود و از میان راه هایی که به او ارائه می شود بهترین را برگزیند.
ایمان اگر خوب پرورش داده شود در برابر نومیدی مقاومت می کند.
مبارز راه روشنایی مثل کشتی گیر از قدرت عظیم خویش آگاه است و هرگز با کسی که لیاقت افتخار مبارزه ندارد نبرد نخواهد کرد.